اسلام علیک یا ابا عبد الله
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
فاطمیه شعر داغ لاله است
|
دوشنبه 87 اردیبهشت 30 ساعت 11:54 عصر |
فاطمیه شعر داغ لاله است
فاطمیه قصهگوى رنجهاست بهترین تفسیرسوز مرتضى است
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهراى هجده ساله است فاطمیه آتشافروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل است
فاطمیه سینهچاک دردهاست شاهد نامردى نامردهاست
فاطمیه سوز دل را ساز کرد دفتر داغ على را باز کرد
فاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن است فاطمیه قفل غم را شد کلید چون که دارد هم شهیده، هم شهید
"میرزا عباس مهدوىفرد"
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
حضرت فاطمه علیهاالسلام چگونه سر از قبر برمىدارد؟
|
دوشنبه 87 اردیبهشت 30 ساعت 11:51 عصر |
حضرت فاطمه علیهاالسلام چگونه سر از قبر برمىدارد؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام هر چند مقام برترى دارد، ولى او نیز همانند دیگران این مسیر را مىپیماید و پس از عالم برزخ به محشر مىآید و در پیشگاه خداوند، مقام او بر دیگران ثابت مىشود. حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: روزى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى دیدار فاطمه علیهاالسلام به خانه ما آمد، ولى دخترش را بسیار محزون دید. از او پرسید چرا این گونه غمگینى؟ در جواب گفت: پدر جان! به یاد عالم محشر افتادم که مردم در آن حال عریان خواهند بود. (ذکرت المحشر و وقوف الناس عراه...) رسول گرامى فرمودند: نگران مباش، پس از آن که من، على و ابراهیم خلیل علیهالسلام سر از قبر برمىداریم آنگاه خداوند جبرئیل را با هفتاد هزار ملک به سراغ تو مىفرستند، سپس اسرافیل در حالى که با سه پارچه زیبا از نور در اختیار دارد، کنار تو مىآید و تو را از قبر بیرون مىنماید، در حالى که بدنت پوشیده است... آنگاه با عزت و احترام بىنظیر هفتاد هزار فرشته تسبیح گویان تو را وارد محشر مىکنند و به همین تعداد حوریان بهشتى به استقبالت مىآیند. در این هنگام مریم (دختر عمران)، خدیجه (دختر خویلد)، حوا (زن آدم)، آسیه، (دختر مزاحم) هر کدام با صفوف ملائکه اطراف تو را مىگیرند و تو را بر روى منبرى از نور مىنشانند. در این هنگام جبرئیل به حضور تو مىرسد و مىگوید: هر حاجتى دارى بگو و تو مىگویى: خدایا! حسن و حسینم را مىخواهم. در آن ساعت حسینت را مىبینى که با بدن خون آلود به محشر مىآید و از خدا مىخواهد که قاتلان وى را به کیفر رساند، بلافاصله خداوند به خشم آمده و از خشم او ملائکه نیز به خشم آیند و شعلههاى جهنم زبانه مىکشد و قاتلان حسین و دشمنان او بر درون آتش افکنده مىشوند. منبع: بحارالانوار، ج 43، ص 226- 225 با تلخیص.
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
خطبه فدکیه تفسیرى بر آیات قرآن کریم
|
دوشنبه 87 اردیبهشت 30 ساعت 11:50 عصر |
خطبه فدکیه تفسیرى بر آیات قرآن کریم(3)
متن خطبه فدکیه
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از معرفى خود در این قسمت به عنوان دختر رسول خدا، درباره شیوه زندگى مردم در زمان ظهور پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله و روش برخورد آن حضرت با این اوضاع، با استشهاد به آیه «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِکُم» (توبه/ 128) مىفرماید: پیامبرى از خود شما برایتان آمد که آنچه شما را به زحمت مىانداخت بر او دشوار بود، نسبت به (خیر و صلاح) شما علاقه شدید داشت، و به ایمانآورندگان مهربان و دلسوز بود. سپس در تبیین آیه مزبور ادامه مىدهد: «... آن حضرت رسالت خویش را ابلاغ و بیم و انذار و اندرز خود را اظهار و از مسلک و روش مشرکان برکنار بود، کمر آنان را شکست و حلقوم ایشان را فشرد و با حکمت و پند نیکو، ایشان را به راه پروردگارش دعوت نمود، بتها را شکست و گردنفرازان را سرکوب کرد تا آنکه جمع ایشان شکست خورده پا به فرار گذاشتند.»
ابن ابى الحدید نیز ضمن ذکر روایاتى مىنویسد: «مردم مىپندارند که نزاع فاطمه با ابوبکر در دو چیز بوده: در میراث و در نحله. من در احادیث یافتم که آن حضرت در مسئله سومى با او نزاع داشته و ابوبکر او را از آنها نیز منع کرده بود که عبارت بود از سهم ذوى القربى.»
آنگاه با اشاره به مسلمانان و حقخواهى ایشان در آن دوران سخت ایمان آوردن، مىفرماید: «شما به همراه سپیدرویان پاکنهاد، گویاى کلمه اخلاص شدید، و حال آن که «کنتم على شَفا حُفرةٍ مِن النارِ» (آل عمران/ 103) بر لبه پرتگاه جهنم بودید. به خاطر ضعف و ناتوانى شما، هر کس از راه مىرسید مىتوانست شما را نابود کند، جرعهاى براى هر تشنه و طعمهاى براى هر گرسنه و آتشگیره هر شعلهاى بودید، زیر پاى دیگران له شده بودید، آبهاى گندیده مىآشامیدید و برگ درختان مىچیدید، ذلیل و توسرى خور بودید.» سپس به آیه «تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ» (انفال/ 26) اشاره مىنماید که «شما وحشت داشتید دیگران از اطراف به شما هجوم آورند، و خداوند به واسطه فیض وجود رسول خدا، شما را از آن گرفتارىها نجات داد.»
و سپس اشاره مىفرماید: شما را از کلیه گرفتارىهاى دیگر نیز در هر زمان رهانید» و به آیه «کُلَّمَا أَوْ قَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ» (مائده/ 64) استناد مىجوید.
علاّمه مظفّر در دلائل الصدق آورده است: «حضرت زهرا حق چهارمى نیز داشت که مربوط به خمس غنایمى بود که پس از پیامبر حادث مىگردیدند؛ چون ابوبکر، همانگونه که خمس اهل بیت علیهمالسلام را ـ که در زمان رسول خدا (مانند خمس خیبر) مالک شده بودند ـ گرفته بود، آنها را از خمس غنایمى که پس از آن حضرت حادث شده بود نیز منع کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام درباره آنها نیز با او به نزاع پرداخت و اخبار در این مورد بسیارند.» ادامه مطلب... |
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
خطبه فدکیه تفسیرى بر آیات قرآن کریم
|
دوشنبه 87 اردیبهشت 30 ساعت 11:48 عصر |
خطبه فدکیه تفسیرى بر آیات قرآن کریم(2) بررسى محتوایى خطبه فدکیه «لاالهالاالله» کلمهاى است که تأویلش را اخلاص (1) قرار داده و پیوندش را در دلها نهاده (2) و در فکر براى تعقّل آن، روشنایى ایجاد کرده است. خداوندى که دیدارش براى دیدگان و توصیفش براى زبانها و درک چگونگىاش براى وهمها ناشدنى است، اشیا را نه از چیزى که قبل از آن باشد [و از نیستى] پدیدار ساخت و بدون استفاده از مثال و الگو، اشیا را آفرید و به قدرت خویش، خلق کرد و به خواست خود پدید آورد، بدون این که به آفرینش آنها نیازى داشته باشد و یا در شکل بخشیدن به آنها فایدهاى برایش باشد، جز این که حکمتش را پایدار، و بر طاعت و قدرتش دیگران را آگاه، و براى آفریدگانش موجب تعبّد و بندگى، و براى دعوتش موجب سرفرازى باشد. پس از آن، بر طاعت و گوش فرادادن آنان ثواب را مترتّب ساخت و بر نافرمانىشان عقاب و کیفر نهاد تا بندگانش را از خشم خود بازدارد و به سوى بهشت فراخواند. «أشهد أنَّ ابى محمّدا عبدهُ و رسولهُ ...»؛ گواهى مىدهم که پدرم محمد بنده و رسول اوست. پیش از آن که به او مأموریت دهد، وى را برگزید و برترى و شرافت بخشید و پیش از پدید آوردنش، او را نام نهاد(3) و پیش از آن که او را مبعوث کند، برگزیده است، در آن هنگام که آفریدگان در پس پرده غیب مکتوم و در پشت پردههاى ترسناک(4) نگهدارى شده و در کنار مرز نیستى به سر مىبردند؛ چون خداوند نتیجه و پیامد کارها را مىدانست و به رویدادهاى روزگاران احاطه داشت و به زمان وقوع مقدّرات و کارهاى شدنى آشنا بود ... ادامه مطلب...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
خطبه فدکیه تفسیرى بر آیات قرآن کریم
|
دوشنبه 87 اردیبهشت 30 ساعت 11:47 عصر |
خطبه فدکیه تفسیرى بر آیات قرآن کریم(2)
بررسى محتوایى خطبه فدکیه
«لاالهالاالله» کلمهاى است که تأویلش را اخلاص (1) قرار داده و پیوندش را در دلها نهاده (2) و در فکر براى تعقّل آن، روشنایى ایجاد کرده است.
خداوندى که دیدارش براى دیدگان و توصیفش براى زبانها و درک چگونگىاش براى وهمها ناشدنى است، اشیا را نه از چیزى که قبل از آن باشد [و از نیستى] پدیدار ساخت و بدون استفاده از مثال و الگو، اشیا را آفرید و به قدرت خویش، خلق کرد و به خواست خود پدید آورد، بدون این که به آفرینش آنها نیازى داشته باشد و یا در شکل بخشیدن به آنها فایدهاى برایش باشد، جز این که حکمتش را پایدار، و بر طاعت و قدرتش دیگران را آگاه، و براى آفریدگانش موجب تعبّد و بندگى، و براى دعوتش موجب سرفرازى باشد. پس از آن، بر طاعت و گوش فرادادن آنان ثواب را مترتّب ساخت و بر نافرمانىشان عقاب و کیفر نهاد تا بندگانش را از خشم خود بازدارد و به سوى بهشت فراخواند.
«أشهد أنَّ ابى محمّدا عبدهُ و رسولهُ ...»؛ گواهى مىدهم که پدرم محمد بنده و رسول اوست. پیش از آن که به او مأموریت دهد، وى را برگزید و برترى و شرافت بخشید و پیش از پدید آوردنش، او را نام نهاد(3) و پیش از آن که او را مبعوث کند، برگزیده است، در آن هنگام که آفریدگان در پس پرده غیب مکتوم و در پشت پردههاى ترسناک(4) نگهدارى شده و در کنار مرز نیستى به سر مىبردند؛ چون خداوند نتیجه و پیامد کارها را مىدانست و به رویدادهاى روزگاران احاطه داشت و به زمان وقوع مقدّرات و کارهاى شدنى آشنا بود ...
ادامه مطلب...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
رنگ آمیزی زندگی
|
پنج شنبه 87 اردیبهشت 26 ساعت 1:31 صبح |
رنگ آمیزی زندگیسلسه مباحث کلام امیر به شرح و توضیح برخی از سخنان برگزیده علی علیه السلام می پردازد. « لاتکن مِمَّن یرجوا الاخرة بغیرالعمل و یُرَجِّی التَّوبة بطول الاَمَل » «از کسانی مباش که آخرت را بدون عمل امید میبرند و توبه و بازگشت به راه خدا را با آرزوهای درازشان به تاخیر میافکنند » اعتقاد به توحید، معاد و نبوت، سه اصل مهم و مشترک اعتقادی همه ادیان الهی است. اما در واقعیت زندگی ما، عقیده به قیامت و آخرت چقدر نقش و حضور دارد؟ تا چه حدّی برای آن سرمایه گذاری میکنیم؟ برای ساختن آخرت خود، چقدر تلاش میکنیم؟ اینجاست که یکی از مشکلات بزرگ ما آشکار میشود: آخرت را میخواهیم، اما بدون عمل! بهشت را دوست داریم ولی بدون اینکه برای ساختن آن، کاری انجام دهیم! همه کارها هنگامی که «رنگ الهی» بگیرد و با تقوی و پرهیزگاری همراه باشد، همان کار و عمل مورد نیاز برای آخرت خواهد شد. بدون تلاش، بهشت را به کسی نمیدهند! «بهشت را به بها دهند نه به بهانه»
و بهای آن هم در آیات کریمه قرآن مشخص شده است: کسانی که ایمان راستین بدست آورند و در راه خدا به تلاش بپردازند و از مال و هستی خود برای استقرار راه خدا و انبیا سرمایه گذاری کنند، خداوند بهشت و رضوان خود را به آنان دهد. این حقیقت در همه کتابهای آسمانی مطرح شده است. البته تلاشی که برای کسب سعادت ابدی باید انجام شود، خارج از چارچوب امکانات و توانمندی ما در جهان طبیعت نیست و هرگز با تلاش برای زندگی منافات ندارد. همین کارهای معمولی ما، از قبیل کسب و کار، تحصیل، ازدواج، رسیدگی به امور زندگی، و... میتواند با همراه شدن با نیکی به دیگران، یاری به نیازمندان، تلاش برای حل مشکلات دیگران و نیز اهمیت دادن به عبادات و تقویت رابطه خود با خداوند، توشه لازم را برای آخرت را فراهم سازد و البته همه این کارها هنگامی که «رنگ الهی» بگیرد، همان عمل مورد نیاز برای آخرت خواهد شد. بعضیها، آخرت را بدون عمل امید میبرند و بدون اینکه در اندیشه اصلاح خویش باشند، با سرگرم ساختن خود به «آرزوهای دراز»، واقعیتهای مهم امروز و آینده خود را فراموش میکنند و آنگاه هم که به فکر چاره میافتند، چاره را به «فردا»
موکول میسازند! فردایی که ممکن است هرگز فرا نرسد!! آینده نگری، لازم و ضروری است، آینده نگری واقع بینانه و نه آینده نگری خیال پردازانه و دست نیافتنی!! «طول الامل» یعنی آرزوهای درازِ غیرقابل دسترس، که ممکن است انسان عمری را برای آن سپری کند، و بدان نرسد، حال آنکه آینده واقعیاش را فراموش کرده و همه امکانات و سرمایههای خود را صرفِ همان آرزوهای دست نیافتنی ساخته باشد!! سعادت ابدی، بهشت موعود، و آینده روشن فقط با «عمل» به دست میآید، نه «امل»! آمال و آرزوهای دنیوی، ما را از عمل و تلاش مفید برای آینده قطعیای که به سراغ ما خواهد آمد باز میدارد، همین امروز و همین لحظه، باید به فکر عمل باشیم، که لحظهای دیگر و روزی دیگر، ممکن است دیر باشد! علی علیهالسلام، به ما هشدار میدهد که: «مبادا از کسانی باشید که به سعادت اخروی امید دارند، اما بدون عمل و تلاش! مبادا از کسانی باشید که آرزوهای دراز آنان برای زندگی دنیوی، آنان را از اصلاح خویش و کار برای آینده نزدیکی که به سراغ آنان خواهد آمد، باز میدارد! مبادا از کسانی باشید که «توبه» را به تاخیر میافکنند! مبادا از کسانی باشید که فقط سخن میگویند و اهل عمل نیستند!مبادا از کسانی باشید که اگر مشکلی بر آنان وارد شود و صحنه آزمون و بلایی برای آنان فرا رسد، خدا را میخوانند ولی هنگامی که رفاه و آسایش به آنان روی آورد، دچار فراموشی میشوند! مبادا از کسانی باشید که اگر زمینه و امکان شهوترانی برایشان آماده شود، مرتکب گناه میشوند! مبادا از کسانی باشید که برای آنچه «گذشتنی» است تلاش و تدبیر میکنند ولی برای آنچه «ماندنی»
است با بیتفاوتی برخورد میکنند! مبادا از کسانی باشید که دیگران را سرزنش میکنند ولی خود را میستایند و از خودشان غافل میشوند! مبادا از کسانی باشید که گذران عمر خود را با ثروتمندان و مرفهان در حال بی خبری و غفلت و سرگرمی، بیش از ذکر و یاد خدا با فقرا و تهیدستان دوست دارند! مبادا از کسانی باشید که دیگران را راهنمایی و ارشاد میکنند ولی خود را گمراه میسازند! مبادا... مبادا...!
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
شعر مرحوم آغاسی
|
دوشنبه 87 اردیبهشت 23 ساعت 1:29 عصر |
باده ی ما باده ی انگور نیست
شهد ما در لانه زنبور نیست
باده ی ما شهد علم احمدیست
اولین شرط حضورت بی خودیست
بی خود از خود شو خداوندی مکن
با خداوند جهان رندی مکن
محرم ما را پریشانی مباد مُهر ما محتاج پیشانی مباد
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است
|
چهارشنبه 87 اردیبهشت 11 ساعت 7:6 صبح |
معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. (شهید رجایی )
اوست خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند وآنها را تزکیه کند وکتاب وحکمت بیاموزد . (سوره مبارکه جمعه ، آیه 2 )
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این
موهبت را
به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.
معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می
رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد . شهید مرتضی مطهری
یکی از آن معلمان راستین است که با نگاه ترکیبی
به همه معارف بشری نظر می کند و تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .
امام خمینی (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند:
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در رابطه با مقام ومنزلت معلم می فرمایند:
«هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ». این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایة علم و تربیت معلمان و تعلیم شایستة آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
حضرت امام سجاد (ع) در رابطه با مقام معلم می فرمایند:
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:« حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا
< language="java">postamble();
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
آیا قرآن با زبان حالش نمى گوید: حیف از من که در دست شما هستم؟!
|
شنبه 87 اردیبهشت 7 ساعت 12:51 صبح |
حیف از من که در دست شما هستم! |
|
|
آیا قرآن با زبان حالش نمى گوید: حیف از من که در دست شما هستم؟! آیا ما قدردان قرآن هستیم؟! ما که حاضر نیستیم قرآن را حفظ کنیم. در صورتى که درباره ى حفظش در روایت آمده است: «مَنْ قَرَأَ [یا: خَتَمَ] الْقُرآنَ، فَکَأَنَّما أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ وَ لکِنَّهُ لا یُوحى إِلَیْهِ.»(1) هر کس قرآن را بخواند [یا: ختم کند] گویى که نبوّت در وجود او گنجانده مى شود، با این تفاوت که به او وحى نمى شود. آیا معناى این حدیث آن است که «مَنْ قَرَأَ الْقُرآن، فَقَدْ قَرَأَ الْقُرآن!»؛ (هر کس قرآن را بخواند، قطعا قرآن را خوانده است!) یا این که مى خواهد بفرماید:
چنین شخصى کمالات نبوّت و قرآن را داراست و قرآن انسان را به غایت کمال انسانى مى رساند. ما قدردان قرآن و عدیل آن، اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیستیم. آیا عامّه که اسمى از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نمى برند قدر قرآن را مى دانند؟! البته حافظ قرآن در میان آن ها وجود دارد، شاید خیلى زیاد هم باشد. آیا ابن زبیر و عبدالملک یا على ـ علیه السّلام ـ و معاویه که با هم مى جنگیدند، مگر قرآن در دست نداشتند؟! معناى بالاى نیزه کردن قرآن، این است که به حکمیّت قرآن راضى هستم، آیا معاویه حکمیّت قرآن را قبول داشت یا على ـ علیه السّلام ـ ؟!
1. اصول کافى، ج 2، ص 604؛ وسائل الشیعة، ج 6، ص 181. نیز ر.ک: وسائل الشیعة، ج 6 ص 191. < language="java">postamble();>
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت)
اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|