خاطراتی از آیة الله العظمی میرزا جواد تبریزی
شفا گرفتن از امام رضا علیه السلام
راوی: فرزند معظم له
در سال 1370 مرحوم میرزا درد پای شدیدی گرفتند؛ به طوری که نشستن بر روی زمین برایشان مشکل شده بود. بعد از مطلع شدن بعضی از نزدیکان، صندلی و میز برای مرحوم میرزا تهیه کردند، این ناراحتی با سفر مرحوم میرزا به مشهد مصادف شد. مرحوم میرزا میگفتند: به حرم که رفتم؛ کنار ضریح نشستم و از حضرت امام رضا علیه السلام خواستم مرا شفاء دهد که عذاب میکشم. بعد از توسل به آن حضرت احساس کردم درد پایم آرامش پیدا کرده است و وقتی از کنار ضریح بلند شدم، اصلاً دیگر احساس درد نکردم و هیچگاه دیگر آن نقطه درد نگرفت و امام تفضل نمود و شفا داد.
امام زمان(عج) در تشییع پیکر میرزا جواد تبریزی
راوی: حجت الاسلام معجزاتی
دو شب قبل از تشیع جنازه مرحوم میرزا جواد تبریزی (ره) یکی از طلاب میگوید: قصد کردم صبح زود از قم عازم اصفهان شوم. ناگهان در عالم خواب مشاهده کردم که تشییع جنازه در قم برگزار شده و حضرت ولیعصر(عج) در تشییع جنازه در قم برگزار شده و حضرت ولی عصر(عج) در تشییع جنازه حاضر هستند. این طلبه میگوید: از خواب بلند شدم؛ ناگهان شب بعد اعلام کردند که مرحوم میرزا(ره) از دنیا رفته است و فهمیدم که حضور ولیعصر(عج) در قم به واسطه رحلت این عالم ربانی است که تمام وجود و هستی خود را در راه دفاع از حریم ولایت و اهل بیت علیهم السلام صرف کرده است.
ایشان دائم الذکر بودند
راوی: فرزند معظم له
یکی از خصوصیات میرزا این بود که اگر سوار ماشین میشد مشغول ذکر و تلاوت قرآن میشدند و هیچگاه وقت خود را به صحبت در موارد دنیا نمیگذراندند. ایشان ابتدا که سوار ماشین میشد، قرآن تلاوت میکرد و بعد از فراغت از قرآن، مشغول ذکر میشدند و همواره دائم الذکر بود و حتی در ترددی که بین شهرها یا ماشین میکردند، از وقت خود جهت ارتباط معنوی و کسب اجر و ثواب بهره میبردند و دیده نشد مرحوم میرزا در وقتی که تردد میکند بی ذکر باشد. گاهی هم به اطرافیان تذکر میدادند که خدا را یاد کنید، توسل کنید و اگر از ذکر فارغ میشدند، به سوال شرعی جواب میدادند یا قضایایی را ذکر میکردند که باعث تنبه انسان میشد.
خواب میرزا جواد تبریزی
راوی: فرزند معظم له
یک روز صبح مشاهده کردم که مرحوم میرزا بسیار شاد هستند وقتی از ایشان سوال کردم که آقا به نظر میرسد که الحمدالله امروز سرحال هستید مرحوم میرزا فرمودند: دیشب در عالم خواب مرحوم استاد الفقها، و المجتهدین سید خوئی را مشاهده کردم و حدود ربع ساعت با من صحبت کرد و در عالم خواب خیلی صحبتها که سالها در جواب آن مانده بودم، انجام دادیم. ناگهان مرحوم سید خوئی (ره) سوال کردند: چرا کتاب رجال را کامل نمیکنم. گفتم که دیگر حال ندارم و به خاطر مریضی نمیتوانم به پایان برسانم. ایشان فرمودند: شما شروع به تکمیل رجال کن شما را کمک خواهند کرد.
بعد از آن روز، مرحوم میرزا(ره) رجال را ادامه داد و توانست با توضیح به بعضی شاگردان آن را پایان برساند.
علم به نیاز یک طلبه
راوی: حجت الاسلام گلستانی
عادت این جانب بر این بود که صبحها، به دلیل نزدیکی منزل ما با حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام به حرم مشرف میشدم و در نماز جماعت شرکت میکردم، مظعم له نیز، همه روزه صبحها چه زمستان و چه تابستان، پیاده از منزلشان تشریف میآوردند، ابتدا به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام جهت تهجد و خواندن نافله شب و سپس به طرف مسجد امام حسن عسکری علیه السلام مشرف میشدند و نماز صبح را در آن جا اقامه میکردند. ایشان علاوه بر حرم مطهر، علاقه خاصی به مسجد امام حسن عسکری علیه السلام داشتند و در هوای سرد و گرم در آن مسجد حاضر میشدند. توسل نیمه شب مرحوم میرزا(ره) عجیب بود. ایشان با اخلاق و ارادت در آن نیمه شب با خدای خود سخن میگفت و درد دل میکرد و راز و نیاز میکرد.
یک روز در ایام زمستان که هوا بسیار سرد بود، از تهران به بنده تلفنی شد که باید به تهران بیایی. به این فکر بودم که برای مسافرت به تهران مبلغی را نیاز دارم و با خدا زمزمه میکردم و میگفتم: خدایا تو اگر بخواهی در این وقت که قبل از طلوع آفتاب است، به بنده مبلغی برسانی، توانایی. در این اندیشه بودم که رهسپار حرم مطهر شدم. پس از اقامه نماز به خانه برمیگشتم. مرحوم میرزا(ره) را در جلوی بازارچه گذرخان دیدم. مشاهده کردم که ایشان از دور میآیند. قبل از این که بنده به ایشان برسم، ایشان ایستادند و عبایشان را که بر سر کشیده بودند، بر روی دوش انداختند؛ گویی منتظر من ایستاده بودند. زمانی که به هم رسیدیم، شال گردن خود را باز کردند و دست در جیب نمودند و به من فرمودند: «کمی صبر کن!» مبلغی را از جیب خود در آوردند و به من دادند، چشمهایم پر از اشک شد و در دل خود گفتم: خدایا! تو رزق و روزی مرا در بین الطلوعین در دست یک مرجع بزرگوار قرار دادهای.
وقتی پول را شمردم دیدم به اندازه سفرم است. آنگاه قدر و منزلت میرزا (ره) بیش از قبل برایم معلوم گردید. ایشان واقعاً از اوتاد و مقربین بود که اینگونه با اخلاص و با تمام وجود در خدمت دفاع از مبانی اهلبیت علیهم السلام بود و خود بارها شنیدم که مرحوم میرزا (ره) در آن نیمه شب حلّال مشکلات بسیاری از طلاب و فقرا است ایشان در نیمه شب بسیار دقیق بودند که اگر حاجتمندی است، او را یاری کند حتی به طلابی که در داخل حرم مشغول عبادت بودند توجه داشت. اگر طلبهای را میدید که زیاد نماز میخواند، به نحوی او را کمک میکرد، زیرا متوجه میشد که در حال خواندن نماز استیجاری است.
منبع:
عالمان شهر اخلاق، سرپرست گروه مولفین سید محمدمهدی طباطبایی.
|