تنها 1 روزتا اکمال دین
یک شنبه هفدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،26
اسفند سال دهم هجری شمسی،هفدهم مارس632 میلادی
کاروان بزرگ غدیر به همراهی وجود مقدُس پنج نور پاک،پیامبر،امیر المؤمنین، حضرت زهرا،امام حسن و امام حسین علیهم السلام ـ که این کاروان را به افلاکیان شرف می بخشد ـ پس از گذشتن از «عُسفان»به «قُدَید» رسیده است و اینک تا «جحفه» که «غدیر خم » کنار آن قرار دارد، راهی باقی نیست.
آنچه در غدیر برای مردم بیان می شود بزرگترین پیام اسلام، یعنی ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشدکه اهمیت آن از هر اصل دیگری در اسلام برتر است. نماز که خود ستون دین است، به هنگام سفر، کوتاه و شکسته خوانده می شود و در حالاتی، ساقط است یا روزه بر کهن سالان وبیماران و مسافران حرام شمرده شده است؛ اما ولایت اهل بیت علیهم السلام بر هر زن ومرد، پیر و جوان ،کوچک وبزرگ... واجب است و تخلّف از آن در هیچ هنگامی جایز نیست. غدیر خود حکایت متخلّف از ولایت را چنین گزارش می کند:
در آخرین ساعات روز سوم واقعه غدیر یعنی 21 ذی الحجه، «حارث فِهْری» با دوازده نفر از یارانش نزد پیامبرصلی الله علیه واله وسلم می آید:
ای محمد، سوالی دارم!این که درباره علی بن ابی طالب گفتی«مَن کنتُ مولاهُ فَعلی مَولاه...»
از جانب پرودگار بود یا گفته خود توست؟
پیشوای اسلام پاسخ می دهد:
« خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین خدا و من ، جبرئیل است. من اعلام کننده پیام خداوندم و بدون اجازه پرودگارم خبری نمی دهم.»
مرد نگون بخت نهاد می غرد:
« خدایا! اگرآن چه محمد می گوید حق و از جانب توست،سنگی از آسمان بر او می فرستد که وی را در دام هلاکت می گرداند و ماجرای اصحاب فیل ، در برابر دیدگان یکصد و بیست هزار حاضر در وادی غدیر تکرار می شود.»
آن گاه فرشته وحی فرود می آید:
« سَأ لَ سائلُ بِعذابٍ واقعٍ ،لِلکافرین لیسَ لَهُ دافعُ» (معارج/1و2)
« سؤال کننده ای،عذابی را که وقوعش حتمی است طلب می کند.(او بداند که این عذاب ) کافرانی را در بر می گیرد و هیچکس را توان دفع آن نیست.»
نوشته:
دکتر عدنان درخشان
|