الغدیر ««من کنت مولاه فهذا علی مولاه»»

اتمام حجت امام حسین(علیه السلام) با دشمن - اهلبیت علیه السلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اهلبیت علیه السلام
[ و در خبر دیگر است که به اشعث پسر قیس در تعزیت وى فرمود : ] چون بزرگواران شکیبایى ، و گرنه چون چارپایان فراموش نمایى . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
431781
بازدیدهای امروز وبلاگ
7
بازدیدهای دیروز وبلاگ
37
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
اهلبیت علیه السلام
لوگوی وبلاگ
اهلبیت علیه السلام
بایگانی
تیر 1387
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
اسفند 1386
بهمن 1386
دی 1386
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
پیوندهای روزانه

مجله الکترونیکی چارقد [22]
تالار گفتمان رهپویان ایران [114]
اسلام و آرزوهای صورتی من [90]
اولین فرهنگ الکترونیک فارسی [112]
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت [143]
دانلود کتاب [397]
پاسخ به سوالات شرعی [104]
کتابخانه تخصصی [155]
آخرین جملات قصار از بزرگان دنیا اضافه شده [153]
مذهبی [141]
از آنتونی رابینز تا موفقیت [231]
[آرشیو(11)]

لینک دوستان

مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
مجنون
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
مجموعه نامهای ایرانی
معجزه قرآن و ادعیه

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

اسلام علیک یا ابا عبد الله

تصویر تصویر تصویر تصویر تصویر

نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت) اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج

عنوان متن اتمام حجت امام حسین(علیه السلام) با دشمن دوشنبه 87 دی 23 ساعت 3:0 عصر

اتمام حجت امام حسین(علیه السلام) با دشمن

عاشورا

در جریانات تاریخى، استناد مردم یا تاریخ‌سازان دلایلى است که مورد تمسّک قرار مى‌گیرد. مردم در پى حجّت و سند براى عمل خویش یا ارزیابى عملکرد دیگرانند. تاریخ‌سازان نیز براى پاسخگویى به (محکمه تاریخ)، براى قاضى وجدان‌ها حجّت بر جاى مى‌گذارند.

براى این که راه عذر و بهانه‌جویى براى متخلّفان یا مخالفان بسته شود، (اتمام حجّت) مى‌شود، تا هم در تاریخ ثبت شود، هم نگویند که: ندانستیم، نشنیدیم، کسى به ما چیزى نگفت، اگر مى‌دانستیم چنین و چنان مى‌کردیم. اگر مى‌شنـاختیم بـه گونه دیگرى عمل مى‌کردیم و از اینگونه حرف‌ها. 

در نبردهـاى اسلامى، پیش از آن که زبان سلاح به میان آید، (اتمام حجّت) مى‌شود و با آیات و بیّنات، راه و چاه باز شناسانده مى‌شود تا اگر جنگى پیش آمد، یا قومى گرفتار عذاب الهى بـه خـاطر عملکرد زشت خویش شدند، از پیش حجّت بر آنان تمام شده باشد و نگویند که چشم و گوشمان بسته بود. در قرآن کریم از "بیّنه" داشتن پیامبران سخن به میان آمده است و نشان دادن آیات الهى را هم براى اتمام حجّت دانسته است، تا اگر عدّه‌اى ایمان مى‌آورند یا به علت تکذیب و دشمنى هلاک مى‌شوند، از روى بیّنه و حجّت باشد:

«لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى مَنْ حَىَّ عَنْ بَیِّنَةٍ» (1)؛ تا هر کس هلاک مى‌شود، از روى بیّنه هلاک شود و هر کس زنده مى‌ماند، از روى بیّنه زنده بماند.

فرستادن پیامبران مبشّر و مُنذر نیز از دید قرآن براى اتمام حجّت است، تا مردم پس از این بعثت‌ها، حجّت و بهانه و مستمسکى بر کفر و طغیان و گمراهى خود نداشته باشند: «رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ.»(2)

به نسب و تبار من بنگرید، آنگاه به وجدان خویش بازگردید و خود را سرزنش کنید، ببینید آیا کـشـتـن من و هتک حرمتم براى شما رواست؟ آیا من پسر دختر پیامبرتان نیستم؟ آیا من پسر وصىّ و عموزاده پیامبر نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا و جعفر طیّار عموى من نیست؟ آیا این سخن پیامبر به گوشتان نرسیده که فرمود: این دو (حسن و حسین) سرور جوانان بهشت‌اند؟... آنچه مى‌گویم حق است و تا کنون دروغى نگفتم. و اگر مى‌پندارید دروغ مى‌گویم، از جابر بن عبدالهد انصارى، ابوسعید خدرى، سهل ساعدى، زید بن ارقم، انس بن مالک بپرسید که مى‌گویند این سخن را از پیامبر درباره من و برادرم شنیده‌اند. آیا این کافى نیست که دست به کشتنم نیالایید؟...»

در نهضـت عاشورا، امام حسین(علیه السلام) و یارانش، پیش از آن که آن برخورد پیش آید و دست دشمن به خـون پـاک آنـان آلوده شـود، اتـمـام حجّت کردند. هم خود و هدف از آمدنشان به سوى کوفه را تـشریح کردند که به استناد دعوت آنها بوده است، هم خود را به روشنى معرّفى کردند و هم هرگونه بهانه‌اى را از آنان گرفتند که دلیلى بر این مخاصمه با امام نداشته باشند.

سـیـدالشـهـدا(علیه السلام) قـبل از عاشورا کسى را نزد عمرسعد فرستاد تا خصوصى با او صحبت کند، بلکه او را از این جنایت باز دارد. به او فرمود:

«واى بـر تـو اى پسر سعد! از خدا نمى‌هراسى؟ با این که مى‌دانى من کیستم، با من مى‌جنگى؟ این گروه را رها کن و بیا با من باش که به قرب خدا نزدیکتر است ... هر عذر و بهانه‌اى را که عـمـرسـعـد آورد، امام جوابش را گفت و او ساکت ماند، ولى نتوانست از مطامع دنیوى دست بکشد. امام مایوس، از هدایتش بازگشت، ولى با او اتمام حجّت کرد.» (3)

روز عـاشـورا نـیـز امـام حـسـیـن (علیه السلام) سوار بر مرکب خویش تا نزدیکى سپاه دشمن پیش رفت و با رساترین صدا خطاب به آنان، به گونه‌اى که مى‌شنیدند، فرمود: اى مردم! سخنم را بشنوید و در کشتنم شتاب نکنید تا موعظه‌اى شایسته کنم و عذر خودم را از آمدن بازگویم ... سپس، بعد از حمد و ثناى الهى فرمود:

«به نسب و تبار من بنگرید، آنگاه به وجدان خویش بازگردید و خود را سرزنش کنید، ببینید آیا کـشـتـن من و هتک حرمتم براى شما رواست؟ آیا من پسر دختر پیامبرتان نیستم؟ آیا من پسر وصىّ و عموزاده پیامبر نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا و جعفر طیّار عموى من نیست؟ آیا این سخن پیامبر به گوشتان نرسیده که فرمود: این دو (حسن و حسین) سرور جوانان بهشت‌اند؟... آنچه مى‌گویم حق است و تا کنون دروغى نگفتم. و اگر مى‌پندارید دروغ مى‌گویم، از جابر بن عبدالهد انصارى، ابوسعید خدرى، سهل ساعدى، زید بن ارقم، انس بن مالک بپرسید که مى‌گویند این سخن را از پیامبر درباره من و برادرم شنیده‌اند. آیا این کافى نیست که دست به کشتنم نیالایید؟...»

عاشورا

پس از سخنى که شمر گفت و حبیب بن مظاهر پاسخش داد، امام افزود:

«اگـر در اینها شک دارید، آیا در این هم شک دارید که من پسر دختر پیامبر شمایم؟ به خدا قسم اکـنـون در روى زمـیـن، پـسـر دختر پیامبرى جز من وجود ندارد. واى بر شما! آیا کسى را از شما کشته‌ام که به خونخواهى آمده‌اید؟ مالى را از شما برده‌ام؟ به قصاص جراحتى به جنگ من آمده‌اید...

و هـمـه ساکت بودند. چون جوابى نداشتند و حجّت امام، تمام بود. آنگاه حضرت، برخى از آنان را به نام صدا کرد و فرمود آیا شما نبودید که برایم نامه نوشتید و دعوت کردید و گفتید: میوه‌هـا رسـیـده اسـت و نـیـروهـا مـسـلّحـنـد... و چـون جـوابـى نـدادنـد، امـام بـه اردوگاه خویش برگشت.(4) و از آن همه وجدان، تنها وجدان حرّ بیدار شد و به امام پیوست .

امام اتـمـام دربـاره یـاران و هـمـراهان خویش نیز حـجـّت حـتـّى انجام داد، تا آنان که مى‌مانند، از روى بـصـیـرت و انـتخاب آگاهانه بمانند. در طول راه، از اوضاع داخلى کوفه به آنان خبر داد، تا هـر کـس مـى‌خـواهـد بـرگـردد. شـب عاشورا نیز به همراهان فرمود که هر کس بماند، فردا کشته خـواهـد شـد. بـیـم دارم کـه بـعضى از شما از وضع فردا بى خبر باشند، یا بدانند و خجالت بـکـشـنـد کـه بـرونـد. نیرنگ نزد ما خاندان حرام است. هر کس دوست ندارد، برود، که شب همچون پرده‌اى آویخته است ... و هر کس مى‌خواهد جان خویش را در راه ما فدا کند و مواسات کند، بداند که فردا در بهشت با ماست. (5)

در هـمـه صـحـنـه‌هـاى حـق و بـاطـل که در پهنه زمین و زمان پیش مى‌آید، آگاهان و پیشوایان باید بـراى درج و ثـبـت در تـاریـخ از یک سو و براى بستن راه عذر و بهانه از سوى دیگر، به اظهار بیّنات و هشدارها بپردازند تا در آینده تاریخ، متّهم به سکوت و سازش نشوند.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- انفال، آیه 43 .

2- نساء، آیه 165.

3- اعیان الشیعه، ج1، ص 599.

4- ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 97.

5- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 399.

 

برگرفته از کتاب پیام‌های عاشورا، جواد محدثی


نظرات شما ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ضربالمثلهاى قرآنى
تاثیر خوش اخلاقی
توصیه های عرفانی امام خمینی(ره) به جوانان
ذکر خدا چگونه حاصل می شود؟
به امام زمانت عشق بورز
موت اختیاری _ حضرت آیت الله العظمی بهجت
انا لله و انا الیه راجعون _ حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت «
گفتگو با آیتالله مصباح یزدی درباره زندگى آیتالله العظمی بهجت
اسلحه شیطان کش
اثبات امامت حضرت زهرا !
درمان بیماری "زیاد حرف زدن"
جن هم ایمان آورد ولی تو چی! - شناختنامه قرآن 50
چرا به او می گویند «شهید اول»؟
شگفتی های ریاضی قرآن
روز معلم گرامی باد _ شهید مطهری
[عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی'>http://www.parsiblog.com/">پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJhttp://khafansara.parsiblog.com/">MehDJ

سایت الغدیر   من کنت مولاه فهذا علی مولاه فروشگاه اینترنتی ارزان سرا